وبلاگ تخصصی بهرام عباسی

پایگاه خبری،تحلیلی و علمی برای تمامی فرهیختگان

وبلاگ تخصصی بهرام عباسی

پایگاه خبری،تحلیلی و علمی برای تمامی فرهیختگان

وبلاگ تخصصی  بهرام عباسی

بسمه تعالی
سلام
به وبلاگ تخصصی بهرام عباسی خوش آمدید.
این وبلاگ به منظور ارائه اخبار و تحلیل های روز و نیز ارائه مطالب مفید علمی راه اندازی شده است.
دوستان بزرگوار در صورت تمایل به انتشار مطالب خود در این وب،لطفا مطالب خود را به آدرس ایمیل اینجانب به نشانی:bahram.abbasi55@gmail.com ارسال فرمایید تا با نام خود شما در سایت منتشر شود.
منتظر مطالب و پیشنهادهای ارزنده شما هستیم.
یاحق

  • ۱
  • ۰

آمریکا و اسرائیل
دشمن شناسی و بصیرت مهدوی

شناخت اندیشه غرب در باب مهدویت، آینده بشر و آخرالزمان، به ما در تحلیل سیاست خارجى دولت‌هاى غربى بویژه آمریکا در جهان و بویژه در خاورمیانه و جغرافیای ظهور، کمک بسزایی می‌کند

با مطالعه این مقاله، یک بار برای همیشه تمام اقدمات بعدی آمریکایی ها در منطقه خاورمیانه، را حدس خواهید زد. شک نکنید. اما به شرطها و شروطها. خوب و به دقت، مطالعه کنید.

با مطالعه این مقاله، راز محبوبیت برخی اقدمات دولت ها و افراد برای شما، آشکار خواهد شد.

حتی با مطالعه دقیق این مقاله، دلیل اصلی مخالفت غرب، با پیشرفت برنامه هسته ایی ایران، را نیز خواهید دانست.

اسرائیل کیست و چیست که همه دنیا، باید براى آن هزینه‏ کند؟ آیا فقط دلیل سیاسی دارد و یا پشتوانه دینی؟

جواب سوالات فوق و سایر ابهامات را در ادامه مطلب بخوانید

آمریکا و اسرائیل

آمریکا و اسرائیل

.

متفکران مسلمان در کتاب‌های خود از جمله کتاب مسیحیت صهیونیست و بنیاد‌گرای آمریکا و کتاب مسیح یهودی و فرجام جهان به تفصیل زمینه شکل‌گیری و اهداف و برنامه‌های جنبش مسیحیت صهیونیست را به طور خاص در غرب، به ویژه ایالات متحده بررسی کرده اند و بعد دینی و مذهبی این جنبش را برجسته نموده و ادعا کرده که دو تحلیل «حمایت استراتژیک غرب بویژه آمریکا از اسرائیل» و «تأثیر لابی یهودی» در تصمیم‌گیری‌ها و حمایت از یهود، قانع کننده نیست و این پیوند بیش از این‌که سیاسی باشد، خاستگاهی فرهنگی دارد که در دین و اعتقاد آنها نهفته است.

هال لیندسی در کتاب خود، در پیش‌گویی‌های انجیل، جای آمریکا کجاست؟ که از پرفروش‌ترین کتاب‌های سال ۲۰۰۱میلادی آمریکا بود، نقش ایالات متحده را در جنگ جهانی آرماگدون بررسی نموده است. نویسنده اثبات می‌کند که دولت آمریکا جنگ نهایی مقدس را رهبری خواهد کرد و مخالفان مسیح در سراسر جهان را که قبل از آغاز این جنگ، باعث ایجاد ترس و وحشت در جهان شده‌اند، شکست خواهد داد و دولت انگلیس در این جنگ مقدس، همکار آمریکا خواهد بود.

اولین مسیحی صهیونیست که وارد کاخ سفید، شد«جیمی کارتر» بود. جیمی کارتر در نطقی که در کنیست اسرائیلی ایراد کرد می گوید که «رابطه ما با مردم اسرائیل فراتر از یک رابطه ویژه است. مسئله هم سرنوشتی و هم پیمانی و نفوذ فرهنگ دینی یهودیت در مسیحیت است و ما چیزی شبیه وحدت اخلاق، احکام و فرهنگ با شما یهودیان داریم» به این ترتیب مسئله را فراتر از یک پیمان سیاسی، نظامی، امنیتی یا اقتصادی می داند و این اولین سیاستمدار بلندپایه کاخ سفید بشمار می رود که مسیحی صهیونیست است. پس از او ریگان است که جمله معروفی بدین مضمون دارد: «من از خدا می خواهم به من این توفیق را بدهد که کلید شلیک موشک هسته ای را من فشار دهم تا جنگ آرماگدون آغاز شود.» و در ادامه خط مسیحیت صهیونیستی «جورج بوش» پسر، مسئله جنگ صلیبی ها و اسلام را بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر مطرح می کند و مسأله یداللهی (دست خدا) و این که ما می خواهیم اراده خدا را محقق کنیم و نیروهای اهریمنی و کشورهای محور شرارت را ـ که به زعم او «ایران، عراق و کره شمالی» هستند ـ نابود کنیم. همه این واژه ها مربوط به ادبیات و لاهوت عهد قدیم (تورات) هستند. در ضمن مسئله آزادی ملتها را مطرح می کند البته آزادی و دموکراسی از نوع آمریکایی به سبک و سیاق مسیحیت صهیونیست معتقدند که در رأس همه حکومتهای آزاده یک حکومت به نام حکومت آمریکا وجود داشته باشد که به لطف همراهی با اسرائیل به عنوان خط مقدم جبهه رویارویی و پایگاه مقاومت فرزندان خدا در مقابل نیروهای اهریمنی باشد.

اما طنز روزگار این است که، چگونه امکان دارد داعیه‌داران یک حکومت سکولار، مدعی زمینه‌سازی برای ظهور مسیح شوند که نه یک سکولار بلکه پیامبری الهی به شمار می‌آید و آن‌چه عملی خواهد نمود،‌ حکم الهی است. به واقع، هیچ وجه تشابهی بین منتظران مسیح با خود مسیح وجود ندارد. مسیحی که پیامبر صلح و رحمت است، چگونه می‌تواند اعمال خشن و سرشار از بی‌رحمی آمریکا و اسرائیل را تأیید نماید. چه تشابهی بین حضرت مسیح و حاکمیت آمریکا و اسرائیل، وجود دارد؟

بنابراین رفتار خارجى دولت آمریکا، صرفا تحت‏تاثیر انگیزه هاى ایدئولوژیک و اعتقادى می باشد. با توجه به نفوذ اندیشه‏هاى بنیادگرایى و صهیونیسم مسیحى بر هیئت حاکمه آمریکا، نمى‏توان سیاست خارجى آمریکا به‏ ویژه سیاست خاور میانه‏اى آن را، در چارچوبى غیر از آن تحلیل نمود.

نیاز فطرى بشر به منجی و حاکمیت عدل الهی، امروز به دست شیادان آمریکایی در لباس مذهب، که با قدرت پیوندى گسست‏ناپذیر یافته‏اند و مثلث زر و زور و تزویر را دیگربار شکل داده ‏اند، به‏ سوى هدف‏هاى خاص سیاسى جهت داده مى‏شود و از درون آن” آپوکالیپس” و” آرماگدون هسته ایی” زاده مى‏شود و” پرستش اسرائیل” و حمله به مسلمانان و اشغال سرزمین‏ها و غارت ثروت ملت‏ها و تسخیر جهان، درمى‏آید.

بى‏ آن که بخواهیم در خصوص میزان موفقیت آمریکا و غرب در جریان جنگ و نبرد هسته ایی که از سال‏ها قبل زمینه ‏سازى شده، قضاوتى صورت دهیم، هر چند ناگفته پیداست که غرب در این موج جدید تهاجم علیه اسلام و جهان شرق جز ناکامى و شکست و تحمل خسارت‏هاى فراوان و هزینه‏ هاى سنگین هیچ دست ‏آوردى نداشته و نخواهد داشت، تصور مى‏کنیم در اینجا، بتوانیم به سوال اصلى این یادداشت یعنى رمز حمایت دیوانه ‏وار غرب و آمریکا از رژیم صهیونیستى و تحمیل این همه خسارت بر ملت فلسطین و کشورهاى خاورمیانه و جهان اسلام، تا حدودى پاسخ گفته باشیم؛ مادام که صهیونیسم و اندیشه‏ هاى بیمارگونه توراتى و تخیلات مالیخولیایى راست افراطى، گریبان هیئت حاکمه آمریکا را رها نکرده است، سیاست‏هاى آمریکا و در نتیجه غرب بر همین پاشنه می‏چرخد.

البته هر کس وضع دیروز و امروز فلسطین و اسرائیل را تصور کند، تصدیق خواهد کرد که رژیم جعلى اسرائیل قابل دوام نیست و فکر تشکیل یک کشور مصنوعى یهودى با ملیت‏هاى گوناگون در قلب خاورمیانه و جهان اسلام، از ابتدا اندیشه‏اى باطل و فکرى خام بوده است!

و این است:

راز خوشبین نبودن به حل همیشگی مساله هسته ایی ایران.

زیرا شما باید پشتوانه عقیدتی و دینی توراتی غرب، را از بین ببرید که نخواهید توانست.

و خیلی از رازهای دیگر.

واژگان کلیدی

آمریکا، اسرائیل، عراق، ایران، تورات، انجیل، برنامه هسته ایی ایران، جنگ آرماکدون، جنگ فرات

اشاره

شناخت اندیشه غرب در باب مهدویت، آینده بشر و آخرالزمان، به ما در تحلیل سیاست خارجى دولت‌هاى غربى بویژه آمریکا در جهان و بویژه در خاورمیانه و جغرافیای ظهور، کمک بسزایی می‌کند.

ما در این سلسله مقالات، شما را گام به گام با دشمن شناسی و بصیرت مهدوی، آشنا خواهیم کرد.

با مطالعه این مقاله، یک بار برای همیشه تمام اقدمات بعدی آمریکایی ها در منطقه خاورمیانه، را حدس خواهید زد. شک نکنید. اما به شرطها و شروطها. خوب و به دقت، مطالعه کنید.

با مطالعه این مقاله، راز محبوبیت برخی اقدمات دولت ها و افراد برای شما، آشکار خواهد شد.

حتی با مطالعه دقیق این مقاله، دلیل اصلی مخالفت غرب، با پیشرفت برنامه هسته ایی ایران، را نیز خواهید دانست.

طرح سوال

چرایی حمایت ابدی غرب و آمریکا از رژیم اسرائیل

مبانی نظری سیاست خارجی دولت آمریکا

اسرائیل کیست و چیست که همه دنیا، باید براى آن هزینه‏ کند؟ آیا فقط دلیل سیاسی دارد و یا پشتوانه دینی؟

تحلیل سنتی و قدیمی

در برابر این سؤال، دو نوع پاسخ وجود دارد: یکى پاسخ سنتى که همواره گفته شده و تکرار مى‏شود و خلاصه ‏اش آن است که غرب، پس از ظهور کمونیسم و توسعه‏طلبى‏هاى اتحاد جماهیر شوروى، براى تثبیت موقعیت و گسترش حوزه نفوذ خود در خاورمیانه و کنترل ملت‏ها و دولت‏هاى مسلمان و دست‏اندازى بر ثروت و دارایى آنان، به بهانه دفاع از قوم یهود که گفته مى‏شود در جنگ جهانى دوم از سوى نازى‏ها مورد ستم واقع شده بودند، با یک طرح استعمارى و با استفاده از غفلت مسلمانان و در اوج اختلاف و درگیرى‏هاى درون جامعه عرب، فلسطین را تصاحب نمود و آن را پایگاه ثابت خود در قلب جهان اسلام قرار داد و در طول این سال‏ها نیز به رغم همه مخالفت‏ها، غرب و به‏ویژه آمریکا نسبت به ادامه روند حمایت از اسرائیل و ایستادگى در برابر اعاده حقوق ملت فلسطین، تحت‏تأثیر لابى قدرتمند یهود، این پروژه را ادامه مى‏دهد.

این پاسخ، ساده ‏ترین پاسخى است‏ که به مساله حمایت ابدی آمریکاا و غرب از اسرائیل داده میشود.

به وضوح مى‏توان دریافت که غرب سرمایه ‏دارى، که تمامى اقدامات خود را بر محور محاسبه سود و زیان و هزینه و فایده تنظیم مى‏کند، در قبال هزینه حداکثرى مادى و معنوى که براى حفظ موجودیت اسرائیل تاکنون پرداخته است، به منافع حداقلى خود نیز نرسیده است؛ به ‏ویژه آن‏که مقبولیت و اعتبار خود را نزد ملت‏هاى مسلمان و عرب به کلى از دست داده و موج نفرت عمومى و خشم و خشونت را علیه خود بسیج نموده است و هیچ چشم ‏انداز روشنى نیز از پیروزى و موفقیت در افق آینده رژیم اسرائیل و حل مسائل عدیده آن وجود ندارد.

اکنون با ما باشید تا پرده از بسیارى از اسرار در جهان سیاست امروز، برداشته شود.

تحلیل اصلی و واقعی

در پرتو این تحلیل نه فقط چرایى ایستادگى دیوانه‏ وار غرب و آمریکا بر حمایت از اسرائیل و ادامه تجربه شکست‏ خورده تشکیل دولت اسرائیلى در خاورمیانه روشن می‏شود بلکه رمز دشمنى غرب و به‏ ویژه آمریکا با انقلاب اسلامى ایران، توسعه حضور نظامى آمریکا در خاورمیانه و خلیج ‏فارس در آستانه سال دو هزار میلادى، حادثه یازده سپتامبر و رخدادهاى پس از آن، جنگ علیه تروریسم، محور شرارت خواندن ایران، و متعاقب آن حمله به عراق، طراحى براى تحریم و محاصره همه جانبه ایران و … بسان حلقه‏ هاى به ‏هم پیوسته یک سناریوى کامل عملیاتى، روشن می‏شود.

مبانی نظری سیاست خارجی دولت آمریکا

پس از جنگ جهانى دوم و تاکنون، آمریکا رهبرى بلامعارض غرب را در دست دارد؛ آن کشور به برکتموقعیت جغرافیایى خود و دورى از صحنه جنگ گسترده‏اى که اروپا را به‏ طور کامل و بخش‏هاى زیادى از شرق و غرب عالم را در آتش خود فروبرده بود، از آسیب‏هاى آن جنگ در امان ماند و با دخالت خود در حمله اتمى به ژاپن، راه پایان دادن به آن جنگ را هموار نمود و سپس با قبول مسئولیت بازسازى کشورهاى اروپایى آسیب‏دیده از جنگ، نقش برادر بزرگ‏تر را ایفا کرد و در دوران جنگ سرد و تحت‏تأثیر سیاست” مهار شوروى و حمایت از اروپا در برابر تعرض اتحاد جماهیر شوروى، با تشکیل ناتو، پایگاه ‏هاى نظامى خود را در سراسر اروپا توسعه داد و بدین ترتیب غرب یک‏سره تحت سیطره سیاسى- نظامى آمریکا قرارگرفت.

اشتباه آن است که تصور شود کشورهاى اروپایى، به ‏ویژه در سیاست خارجى خود، مستقل بوده و صرفا براساس منافع، مصالح و ارزش‏هاى ملى خود تصمیم مى‏گیرند؛ دست‏کم از شصت سال قبل تاکنون،سیاست نهایى در غرب، نه در پایتخت‏ هاى این کشورها بلکه در واشنگتن آمریکا رقم‏خورده است و این چیزى است که در رفتار سیاسى غرب و در اظهارات مقامات کشورهاى‏ غربى به وضوح نمایان است؛ عباراتى نظیر آنچه در جریان همراهى انگلستان با آمریکا در جنگ عراق بر زبان نخست وزیر انگلیس جارى شد و او خود را” سگ دست ‏آموز رئیس جمهور آمریکا” خواند، زبان حال تمامى دولت‏مردان کشورهاى غربى است!

حال ببینیم سیاست در آمریکا بر چه مدارى مى‏گردد و چه جریان و با چه رویکردى بر فرایند سیاست خارجى آن کشور اثر گذار است؟ درک درست این موضوع مى‏تواند از رفتار و سیاست خارجى آمریکا پرده بردارد و در نتیجه، چرایى بسیارى از مسائل از جمله سیاست‏هاى خاورمیانه ‏اى غرب را روشن کند و از حمایت‏ هاى بى‏ دریغ آنها از رژیم صهیونیستى رمزگشایى نماید.

طی دهه های گذشته، جریان جدید ایی در آمریکا، از اتحاد سه نیروى فعال در عرصه سیاست آمریکا: “صهیونیست‏هاى یهودى”،” نومحافظه‏کاران” و” صهیونیست‏هاى مسیحى” تشکیل یافته است. این مثلث، تمام آمریکا را در اختیار دارد و آمریکا هم، تمام دنیا را در اختیار دارد. اکنون به معرفی بیشتر این سه ضلع خواهیم پرداخت.

صهیونیست مسیحی، قدرت ایدئولوژیک

جریان صهیونیسم مسیحى را گروهى از کشیشان بنیادگراى پروتستان آمریکایى رهبرى مى‏کنند.این جریان راست مسیحى با عناوین دیگرى هم‏چون” مسیحیان دوباره تولد یافته” نیز شناخته مى‏شوند و از آن‏جا که معتقد به ظهور دوباره مسیح بعد از هزار سال مى‏باشند، به مسیحیان” هزاره ‏گرا” نیز معروفند و از آن‏رو که معتقدند براى ظهور دوباره مسیح باید چند خواسته یا مشیت او را عملى‏ کنند به‏ عنوان مکتب” خواسته ‏هاى مسیح” نیز شهرت یافته‏اند.

مهم ترین و خطرناک ترین اعتقاد و ایمان «راست گرایان مسیحی، این است که آمریکا، از آنچه که در جهان انجام می دهد چاره ای ندارد. (راست گریان مسیحی، به شدت جبرگرا و تقدیری هستند) زیرا یکی از مسئولیت هایی است که بنا بر حکم جبر تاریخ بر آن تحمیل شده است، حتی اگر در این زمینه با شکست مواجه شود. همانطوری که در جنگ ویتنام یا سومالی با آن روبرو شد، این اندیشه ها بر جریان راستگرایان دینی در دولت آمریکا حاکمیت دارد.

نو محافظه کاران، قدرت اجرایی

جریان دیگرى که در متن ساختار قدرت در آمریکا حضور دارد، جریان موسوم به” نو محافظه ‏کارى یا” راست افراطى” است که نسل جدید نومحافظه ‏کاران از دوران حکومت ریگان به صحنه آمده و با ریاست جمهوریجرج بوش پسر به اوج رسید و در پرونده خود، طراحى پروژه فروپاشى شوروى را در کارنامه خود دارد؛ اعلامیه” قرن جدید آمریکا” را نیز تهیه کرده و براساس آن، طرح حمله به عراق را طراحى و اجرا کرده است.

اینان، آمریکا را قدرت برتر جهان مى‏دانند و تنها فرهنگ آمریکایى را اصیل مى‏شناسند، لیبرال دموکراسى موجود در آمریکا را الگوى نهایى و پایانى سعادت بشر مى‏دانند. تلاش مى‏کنند جهان را در قبضه قدرت آمریکا درآورند. و هم‏اینک قدرتمندترین و فراگیرترین جریان و تشکیلات سیاسى در آمریکا به حساب مى‏ آیند.

این گروه نیز هم‏چون صهیونیست‏هاى یهودى، حمایت از رژیم اسرائیل را اصل دانسته و براى حفاظت از آن رژیم ایده خاورمیانه بزرگ را با مرکزیت اسرائیل طرح و تعقیب مى‏کنند.

صهیونیست‏هاى یهودى، قدرت مالی و رسانه ایی

صهیونیست یهودی که تبلور آن، رژیم اسرائیل و یهودیان ساکن آمریکا است، معتقدند که قوم برگزیده خدا، تا ابد و همیشه، یهود است و بس.

هدف راهبردى صهیونیسم یهودى، با عنایت به نفوذ گسترده و امکانات فوق‏العاده ‏اش در آمریکا، حمایت از اسرائیل و پى‏گیرى برنامه ‏ها و خواسته هاى این رژیم در آن کشور است. در طول سال‏هاى تشکیل اسرائیل، این جریان آمریکا را واداشته است که از اسرائیل پشتیبانى مالى و تسلیحاتى کند، در مجامع بین‏ المللى از آن رژیم جانب‏دارى کند و هر قطعنامه‏ اى علیه اسرائیل را در سازمان ملل بى‏ اثر سازد و در شوراى امنیت وتو نماید، هم پیمانان آمریکا را وادار به حمایت از اسرائیل و عقب‏نشینى در قبال خواسته هاى آن رژیم نماید.

لابى‏هاى قدرتمندى همچون” ایپک” که منویات رژیم اسرائیل را در آمریکا تعقیب نموده و حافظ منافع رژیم صهیونیستى در لایه‏ هاى نظام تصمیم‏گیرى آمریکاست‏، نمونه بارز صهیونسیم یهودی، می باشد.

مثلث شوم عقیده، ثروت و قدرت آمریکایی

در پرتو این تحلیل از ساختار قدرت در آمریکا، سیاست خارجى آمریکا از لحاظ ایدئولوژیک و نظرى، تحت ‏تاثیر صهیونیسم مسیحى، از نظر عملى و اجرایى، توسط نومحافظه ‏کاران، و از حیث مالى و رسانه‏اى، توسط صهیونیست‏هاى یهودى حمایت مى‏شود و رفتار دولت فعلى آمریکا، تبلور اراده این جریان سه وجهىاست.

بنابراین با توضیحات فوق، مبناى نظرى رفتار سیاسى دولت آمریکا به ویژه سیاست‏هاى خاورمیانه ‏اى آن را آموزه‏ هاى مکتب مبلغان انجیل تشکیل مى‏دهد که آن نیز مبتنى است بر پیش‏گویى‏ هایى درباره آخرالزمان که” آپوکالیپس” خوانده مى‏شود و از سفر دانیال در تورات (عهد قدیم، تورات) و رویاها و مکاشفات یوحنا در انجیل (عهد جدید، انجیل) برگرفته شده است. براساس این پیش‏گویى‏ها حوادثى چند باید به وقوع بپیوندد تا عیسى مسیح علیه السّلام دوباره ظهور نماید و پیروان این مکتب مى‏بایست به‏ عنوان وظیفه شرعى! براى تسریع در عملى شدن این حوادث، تلاش نمایند.

مبلغان انجیل، حوادثی را طراحی کردند که مقدمه ظهور مسیح علیه السّلام باشد که سناریوى ساخته و پرداخته آنها در مورد این تحول و مقدمات آن به شرح زیر است:

۱- یهودیان از سراسر جهان به فلسطین آورده مى‏شوند و کشور اسرائیل در حدفاصل رود نیل تا فرات به وجود مى‏آید.

۲- یهودیان، مسجد الاقصى و مسجد صخره را در بیت المقدس ویران کرده و به جاى آن معبد (هیکل) سلیمان را بنا مى‏کنند.

آن‏گاه که دو مسجد یاد شده در بیت المقدس منهدم شدند، جنگ نهایى مقدس بین قواى” خیر” و نیروى” شر” آغاز خواهد شد؛ قواى خیر به رهبرى آمریکا و انگلیس و نیروى شر که با میلیون‏ها نفر از مشرق، روسیه، ایران و عراق به سوى مغرب هجوم مى‏آورند در منطقه ‏اى به نام” هار مجدو” یا” آرماگدون” واقع در دره‏اى در شمال فلسطین و در نزدیکى حیفا، با یک‏دیگر برخورد مى‏کنند. در این جنگ جهانى که هفت سال به طول مى‏انجامد، دنیا طى یک نبرد هسته‏ اى نابود خواهد شد!

۴- در این هنگام عیسى مسیح علیه السّلام به زمین باز خواهد گشت و مسیحیان دوباره تولد یافته را با یک سفینه عظیم با خود به آسمان خواهد برد.

۵- در جنگ آرماگدون هنگامى‏که قواى شر به فرماندهى ضد مسیح علیه السّلام (دجال) در حال پیروزى است، عیسى مسیح علیه السّلام به همراه مسیحیان دوباره تولد یافته، ظهور خواهد کرد، ضد مسیح را شکست مى‏دهد و حکومت جهانى خود را به مرکزیت بیت المقدس و در معبدى که به جاى مسجد الاقصى و مسجد صخره ساخته‏ شده است، برپا مى‏کند.

۶- مسیحیان براى تعجیل در ظهور مسیح علیه السّلام، باید کشور بابل، یعنى عراق کنونى را نابود کنند و رودخانه فرات باید کاملا خشک شود و این از علائم ظهور عیسى مسیح علیه السّلام است!

۷- با ظهور دوباره مسیح علیه السّلام و شکست دجال، صلح (که پیش از آن در دنیا محقق نخواهد شد) بر جهان حکمفرما مى‏شود، از این‏رو مسیحیان باید براى رسیدن به صلح جهانى، مقدمات جنگ مقدس آرماگدون و نابودى جهان را فراهم کنند.

در تدارک جنگ هسته ایی آرماگدون

نکته مهم در این باب آن‏که، الهیات آرماگدون هسته ایی، مطالبى صرفا بر روى کاغذ و مفاهیمى در ذهن‏ها و اندیشه‏ها نیستند، بلکه چنین تبلیغ مى‏شود که پیروان این مکتب موظفند همه تلاش خود را براى عملى شدن آن به خرج دهند و از آن‏جا که شرط ظهور دوباره مسیح علیه السّلام، بروز یک جنگ عالم‏گیر استدنیا براى رسیدن به صلح نهایى باید هزینه این” جنگ مقدس” را بپردازد و از آن‏رو که آمریکا جنگ آرماگدون را رهبرى خواهد کرد، مى‏بایست و حق دارد مقدمات آن را فراهم کند، پایگاه‏هاى خود را در منطقه خاورمیانه و خلیج‏فارس توسعه دهد و بدان دلیل که نقطه کانونى این جنگ، هارمجدون در سرزمین فلسطین است، رژیم اسرائیل را از هر جهت تدارک و حمایت کند، عراق را اشغال نماید، سوریه و لبنان را در اختیار گیرد و ایران را تحت فشار سیاسى- اقتصادى و محاصره نظامى قرار دهد.

آنها برای این حوادث، از تمام ابزارها و امکانات، کمال استفاده را داشته اند. و تنها یک نمونه از هزاران نمونه این ابزارها، صنعت فیلم سازی هالیوود می باشد که کاملا در جهت خدمت به اهداف صهیونیست ها، حرکت می کند. فیلم هایی سیاسی براساس محورهای دینی ساخته اند (به طوری که این فیلم ها رایگان پخش می شوند) این فیلم ها بر محور حمایت از اسرائیل قبل از ظهور حضرت مسیح دور می زند مثل فیلم «اسرائیل کلید نجات آمریکا» و «قدس د،س» و یا «ماتریس» (Matrix ) است که در سال ۲۰۰۰ ساخته‏شده و در آن، آینده تیره و تارى را براى بشر مجسم مى‏کند که تنها نقطه روشن، شهرى است به نام zion یا (صهیون) که امید بشر به آن است و انسان در آن نجات مى‏یابد و به کمال مى‏رسد.

نمودهای عینی مبانی نظری سیاست خارجی آمریکا

وقتی صحنه و نقشه سایت آینده بشر را از دیدگاه آمریکایی ها، برای شما ترسیم کردیم، حالا آنچه که خواهیم گفت، کاملا برای شما، هضم آن آسان خواهد بود. و خواهید دید که تمام اقدمات زیر، صرفا انگیزه عقیدیتی و دینی دارد و بقیه انگیزه ها همچون استفاده از نفت و …، دلیل اصلی نیست. و الا مثل چینی ها می نشستند و بدون جنگ و خونریزی، دنیا را قبضه میکردند.

حقیقت های همچون:

حمله اسرائیل به لبنان

رژیم اسرائیل با حمایت آمریکا و پشتیبانى غرب به لبنان حمله مى‏کند و تا بیروت پیشروى مى‏نماید و جنگ داخلى در لبنان آغاز مى‏شود؛

حمله عراق به ایران

رژیم بعث عراق در یک توافق پنهانى با دولت آمریکا، درحالى‏که حمایت همه رژیم‏هاى وابسته به آمریکا در منطقه خلیج‏ فارس را باخود دارد، جنگ تمام عیارى را با جمهورى اسلامى ایران با انگیزه توقف انقلاب اسلامى آغاز مى‏کند،

تجزیه و فروپاشی امپراتوری شوروی

طرح آمریکایى فروپاشى شوروى که از مدت‏ها قبل زمینه‏ هاى آن فراهم آمده است به‏بار مى‏نشیند و امپراتورى بزرگ شوروى که در ادبیات راست‏هاى افراطى حاکم بر آمریکا” امپراتورى شر” نامیده مى‏شود، سقوط مى‏کند و آمریکا داعیه‏ دار” نظم نوین جهانى” مى‏شود؛

حمله عراق به کویت

در همین حال آمریکا صدام دیکتاتور عراق را که با فروپاشى شوروى به‏طور کامل به‏ سوى آمریکا چرخش مى‏کند، وا مى‏دارد که پس از ناکامى در جنگ با ایران، به کویت حمله کند و به دنبال ارضاى جاه‏ طلبى‏ هاى خود، راه را براى حضور گسترده آمریکا در خلیج‏ فارس فراهم کند؛ آمریکا به بهانه بازپس ‏گیرى کویت عملیات طوفان صحرا را طراحى مى‏کند و منطقه خلیج‏ فارس را صحنه تاخت ‏و تاز ارتش خود و متحدان اروپائى‏ اش قرار مى‏دهد؛ پایگاه‏هاى ثابت نظامى آمریکا در کویت، عربستان، قطر، بحرین، امارات و عمان برپا مى‏شوند و ناوگان های آمریکا رسما در خلیج‏ فارس مستقر مى‏شود.

حادثه ۱۱ سپتامپر

بعد، وارد هزاره سوم میلادی، میشویم.

عملیات های جدید جنگی، با پشتوانه دینی و عقیدتی، با شدت ادامه می یابد:

درست در آغاز هزاره سوم، و در سال ۲۰۰۱ میلادی، حادثه ۱۱ سپتامبر رخ می دهد. و جهان به دو گروه خیر و شر، تقسیم میشود. و رسما الهیات آرماگدون در ادبیات سیاسی جهان، نقش اول را ایفا می کند.

حمله آمریکا به عراق

بعد از عملیات یازده سپتامبر، آمریکا به افغانستان و عراق حمله می کند، رئیس‏ جمهور آمریکا بر این اقدام خود نام” جنگ صلیبى” مى‏گذارد و این نشانه دیگرى است از ردپاى اندیشه ‏هاى صهیونیسم مسیحى در حرکت جدید آمریکا. از طرفی رییس جمهور آمریکا، همان ادبیات کلیسای انجیلی که جهان را به دو گروه خیر و شر تقسیم می کند، ایران را محور شرارت، معرفی می کند. رئیس‏ جمهور آمریکا در این جنگ جدید صلیبى، خود را نماینده عیسى مسیح، معرفى مى‏کند

خوب تا اینجا، اگر شما مبانی نظری سیاست خارجی آمریکا را مطالعه کردید، بعد از عراق، نوبت کدام کشور است؟

بله درست حدس زدید، کشور سوریه، و همین طور هم شد. به همین خاطر، بارها گفتیم، مشکل سوریه، بشار اسد، نیست. مشکل اصلی، رسوخ اندیشه توراتی با ادبیات آخر الزمانی در اندیشه سیاستمدارن آمریکایی است و بس.

خوب همین هم شد، اگر کسی با این مبانی و ادبیات دینی آمریکایی و یهودی ها، آشنا بود، هیچوقت گرفتار تفکر غلط نمیشود که چرا ما در سوریه مداخله کردیم. و قطعا می دانست که طبق مبانی نظری و عقیدتی آمریکایی ها، بعد از کشور عراق، نوبت منطقه شام و سوریه بود و آمریکایی ها همین کار را هم کردند.

و اما درباره کشور ایران طرح مستقل و متمایزى وجود دارد. از آن‏جا که حمله نظامى با توجه به توانمندى‏هاى منحصربه ‏فرد ایران و سابقه مقاومت پیروزمندانه ملت ایران در مقابل تهاجم خارجى، ناممکن مى‏نماید، راهبرد دو پایه” فشار از خارج و فروپاشى از داخل” انتخاب مى‏شود و این‏بار تلاش ایران براى دست‏یابى به فن‏آورى صلح ‏آمیز هسته ‏اى، کانون اصلى فشار علیه این کشور قرار می‏گیرد. ایران را محکوم به تعلیق فعالیت‏هاى هسته‏ اى خود می‏کنند اما رهبرى قدرتمند و ملت مقاوم ایران ایستادگى می‏کنند.

و ان شاء الله این انقلاب امام خمینی، ایرانیان زمینه ساز ظهور و لشکر خراسانی، پرچم را به امام عصر حضرت مهدی موعود علیه السلام، خواهند سپرد.

انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.

منبع:

غالب این نوشتار، برگرفته از نوشته های آقای محمد باقر ذوالقدر، از فرماندهان سابق سپاه و معاونت فعلی قوه قضائیه می باشد.

این نوشتار، کتاب سقوط اسرائیل، صفحات ۱۹-۳۷ و به ترجمه آقای محمدباقر ذوالقدر است که این کتاب هم، ترجمه فارسی کتاب “سقوط اسرائیل من العلو و الافساد الی الزوال” نوشته مهدی حمد الفتلاوی و از شاگردان شهید صدر، می باشد.

این کتاب و ترجمه فارسی آن، بسیار کتاب مفیدی است و توسط یکی از شاگردان شهید سید محمدباقر صدر، به نام مهدی حمد الفتلاوی، متخصص و کارشناس آینده پژوهی اسلامی، تالیف شده است.

در این کتاب، به نقش ایرانیان در ظهور امام مهدی، و معرفی دشمنان ظهور امام مهدی، و تفسیر آیات ابتدایی سوره اسراء، و نقش پیروان سفیانی در ایجاد کمربند امنیتی در دفاع از کیان یهود و رژیم اسرائیل، اشاره شده است. این کتاب و ترجمه آن، در موضوعات: مهدویت در قرآن، مهدویت مقارن و تطبیقی، از کتاب های منحصربفرد، محسوب میشود. و خواندن این کتاب، به همه دوستان توصیه می کنیم.

منابع برای مطالعه بیشتر

  1. کتاب نبرد بزرگ آخر الزمان در اسلام، مسیحیت و یهودیت پژوهشگاه هنر و ارتباطات وزارت ارشاد جمهوری اسلامی تهران.
  2. کتاب موعود در آئین اسلام و مسیحیت مرکز تخصصی مهدویت قم.
  3. تاب مسیحیت صهیونیست و بنیاد گرای آمریکا، موسسه موعود تهران.
  4. کتاب تحولات مذهبی یهود و مسیحیت در آغاز هزاره سوم، بوستان کتاب قم
  5. و نیز ببینید: مستند جلجتا، کاری از شبکه اول سیما :

دانلود از سایت راسخون

دانلود از سایت روشنگری

دانلود از سایت تبیان

دانلود از سایت آپارات

.

  • ۹۴/۰۳/۰۳
  • bahram abbasi

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی